کلمات مکنونه ۲
- Nasim Khozein
- Aug 24, 2020
- 1 min read
Updated: Sep 15, 2020

ای پسر روح
هر طیری را نظر بر آشیان است و هر بلبلی را مقصود، جمال گُل. مگر طیور افئده عباد که به تراب فانی قانع شده از آشیان باقی دور ماندهاند و به گِل های بُعد توجّه نموده، از گُلهای قُرب محروم گشتهاند. زهی حیرت و حسرت و افسوس و دریغ که به اِبریقی از امواج رفیق اعلی گذشتهاند و از افق ابهی دور مانده اند.

اَفئده: قلبها - مفرد: فؤاد
عباد: مردمان - مفرد: عبد
تراب: خاك، زمين
فاني: نيست شونده، ناپايدار
باقي: جاويد، پايدار
بُعد: دور، دوري، دور شدن
قُرب: نزديك شدن، نزديكي
گلهاي قُرب: حضرت ولي عزیز امرالله در ترجمه انگليسي "شخصيت الهي" ترجمه فرموده اند.
زهي: در مقام تاسف بكار ميرود (چقدر، چه بسيار)
حيرت: سرگشته شدن، سرگردان شدن، آشفتگي
حسرت: افسوس خوردن، دريغ خوردن
دريغ: حسرت، اندوه، پشيماني
اِبريق: ظرف سفالي يا شيشه اي لوله دار و داراي دسته و گردنه كه مقدار كمي آب یا شراب ميگيرد - جمع: اَباريق
رفيق اعلي: در مقامي به معناي بهترين و عالي ترين همنشين يعني انبياء و مقربان خاص الهي است. در آثار بهايي به معناي بهشت برين و جهان جاويدان است.
افق: كرانه، ناحيه - جمع: آفاق
اَبهي: روشن ترين، زيباترين، درخشان ترين

حضرت عبدالبهاء ميفرمايند: "هر يك از ما بايد خود را ارتقاء بخشد تا به آنچه كه اكمل است فائز شود. چون انسان متوقف شود تدنّي كند. طير وقتي كه در پرواز است اوج گيرد، امّا به محض توقف سقوط نمايد. مادام كه انسان بطرف بالا در حركت است، ترقي نمايد، لهذا اميدوارم احباي الهي هميشه در حال صعود و ارتقاء باشند." ~زر و آتش، ص ١٤٠
Comments